x تبلیغات
لذت برنامه نویسی

موکاپ چیست؟ راهنمای کامل و کاربردهای موکاپ در طراحی

موکاپ چیست؟ راهنمای کامل و کاربردهای موکاپ در طراحی

موکاپ (Mockup) یک پیش نمایش واقعی یا مجازی از طرح نهایی است که به طراحان کمک می کند نحوه نمایش طرح روی محصولات واقعی را قبل از اجرا مشاهده و ارزیابی کنند. تا حالا به این فکر کرده اید که طراحان وب و اپلیکیشن ها چطور ایده های خودشون رو به واقعیت تبدیل می کنند؟ در دنیای طراحی، موکاپ (Mockup) یکی از ابزارهای کلیدی به حساب میاد که به شما کمک می کنه تا ایده هاتون رو به صورت بصری نشون بدید. اما موکاپ دقیقاً چیه و چه کاربردهایی داره؟

در این مقاله، اهمیت موکاپ در طراحی رو بررسی می کنیم و با تفاوت های اون نسبت به سایر ابزارها مثل وایرفریم و پروتوتایپ آشنا می شیم. همچنین انواع مختلف موکاپ ها رو بررسی کرده و مزایا و معایب استفاده از اون ها رو مرور خواهیم کرد. علاوه بر این، با بهترین نرم افزارهای طراحی موکاپ و نحوه ساخت یک موکاپ حرفه ای آشنا خواهید شد.

اگر دنبال ارتقای مهارت های طراحی تون هستید یا فقط می خواهید بدونید چطور می تونید از موکاپ در پروژه های خودتون استفاده کنید، این مقاله برای شما خیلی مناسب خواهد بود. پس با ما همراه باشید و تا انتهای مقاله پیش برید تا دنیای جذاب موکاپ رو کشف کنید!

موکاپ (Mockup) چیست و چرا اهمیت دارد؟

موکاپ (Mockup) به عنوان یکی از ابزارهای مهم در دنیای طراحی، وظیفه ای کلیدی در فرآیند توسعه ایده ها و پروژه ها دارد. این ابزار به طراحان این امکان را می دهد تا یک نمای واقعی از محصول نهایی را پیش از تولید واقعی آن بسازند. با استفاده از موکاپ، می توان ایده ها را به صورت بصری به نمایش گذاشت و نظرات و بازخوردها را از ذینفعان جمع آوری کرد. در اینجا، به بررسی اهمیت موکاپ در طراحی خواهیم پرداخت و دلایل استفاده از آن را بررسی خواهیم کرد.

در ادامه، درباره کاربردهای مختلف موکاپ، مانند موکاپ گرافیکی، موکاپ وب سایت و موکاپ اپلیکیشن موبایل صحبت خواهیم کرد. همچنین مزایا و معایب استفاده از موکاپ را مورد بررسی قرار می دهیم تا بتوانید با دیدی جامع تر به این ابزار نگاه کنید.

اگر شما هم به دنبال یادگیری گرافیک بیشتر درباره موکاپ و تأثیر آن بر روند طراحی هستید، با ما همراه باشید. در این مقاله، همه چیز درباره موکاپ و اهمیت آن برای موفقیت پروژه های طراحی را بررسی خواهیم کرد.

تعریف موکاپ و کاربردهای آن

موکاپ (Mockup) به معنای یک نمایش بصری از یک طراحی یا محصول است که به صورت دقیق و با جزئیات ارائه می شود. این ابزار به طراحان این امکان را می دهد تا ایده های خود را به شکلی واقعی تر نمایش دهند و نظرات مختلفی درباره نحوه عملکرد یک محصول یا طراحی جمع آوری کنند. معمولاً موکاپ ها شامل عناصر گرافیکی، رنگ ها و متون هستند که با هم ترکیب شده و نمای کلی از محصول نهایی را شکل می دهند.

کاربردهای موکاپ واقعاً وسیع است. از مهم ترین کاربردهای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • نشان دادن ایده های طراحی به مشتریان و ذینفعان
  • جمع آوری بازخوردها و نظرات قبل از تولید نهایی
  • تست کارایی و تجربه کاربری (UX) در مراحل ابتدایی طراحی
  • ساخت نمونه های واقعی برای بازاریابی و تبلیغات

در واقع، موکاپ ها ابزارهای مؤثری برای برقراری ارتباط بین طراحان و مشتریان هستند و می توانند روند تصمیم گیری را تسریع کنند. در ادامه بیشتر درباره انواع مختلف موکاپ و نحوه استفاده از آن ها در پروژه های طراحی صحبت خواهیم کرد.

چرا استفاده از موکاپ در طراحی ضروری است؟

استفاده از موکاپ (mockup) در طراحی نه فقط یک انتخاب، بلکه یک نیاز جدی به حساب میاد. این ابزار به طراح ها کمک می کنه تا ایده های خودشون رو به شکل بصری و واقعی تری نشون بدن و از این طریق، ارتباط مؤثرتری با مشتری ها و ذینفعان برقرار کنن. بیایید نگاهی به چند دلیل کلیدی بیندازیم که چرا موکاپ ها در فرآیند طراحی ضروری هستن:

  • ارتباط واضح تر: موکاپ ها به طراحان این امکان رو می دن که ایده هاشون رو بدون نیاز به توضیحات پیچیده نشون بدن. یک تصویر روشن از محصول نهایی می تونه هرگونه ابهامی رو برطرف کنه.
  • جمع آوری بازخورد: با استفاده از موکاپ، طراح ها می تونن نظرات و انتقادات مشتری ها رو قبل از تولید نهایی دریافت کنن. این بازخوردها می تونه به بهبود طراحی کمک کنه و احتمال موفقیت محصول نهایی رو افزایش بده.
  • تست تجربه کاربری (UX): موکاپ ها امکان تست و ارزیابی تجربه کاربری رو فراهم می کنن. طراحان می تونن نحوه تعامل کاربران با محصول رو بررسی کنن و تغییرات لازم رو قبل از راه اندازی نهایی اعمال کنن.
  • صرفه جویی در زمان و هزینه: ایجاد تغییرات در یک موکاپ خیلی راحت تر و کم هزینه تر از تغییرات در یک محصول واقعی هست. این موضوع به طراحان کمک می کنه تا در مراحل اولیه طراحی، مشکلات رو شناسایی کنن و هزینه های اضافی رو کاهش بدن.

به طور کلی، استفاده از موکاپ در طراحی به طراح ها این اجازه رو می ده که فرآیند طراحی رو بهتر کنن و محصولات نهایی با کیفیت تری ارائه بدن. در ادامه مقاله، بیشتر درباره انواع موکاپ و نحوه استفاده از اون ها در پروژه های مختلف صحبت خواهیم کرد.

تفاوت موکاپ با سایر ابزارهای طراحی

در دنیای طراحی، ابزارهای متنوعی برای نمایش و پرورش ایده ها وجود داره که هر کدوم ویژگی ها و کاربردهای خاص خودشون رو دارن. یکی از این ابزارها موکاپ (Mockup) هست که به خاطر قابلیت های بصری و واقع گرایانه اش، خیلی مورد توجه قرار گرفته. اما چطور موکاپ با سایر ابزارهای طراحی مثل وایرفریم (Wireframe) و پروتوتایپ (Prototype) فرق داره؟ تو این بخش، می خواهیم به بررسی این تفاوت ها بپردازیم و به شما کمک کنیم تا با درک بهتری از این ابزارها، انتخاب مناسبی برای پروژه های خودتون داشته باشید.

در ادامه، جزئیات بیشتری درباره تفاوت موکاپ با وایرفریم و پروتوتایپ ارائه می دیم. هر کدوم از این ابزارها ویژگی های منحصر به فردی دارن که می تونن در مراحل مختلف فرآیند طراحی به کار بیان. آشنایی با این تفاوت ها به شما کمک می کنه تا بهترین انتخاب رو بر اساس نیازهای خاص پروژه تون انجام بدید.

همچنین، ما به بررسی مزایا و معایب هر یک از این ابزارها خواهیم پرداخت تا شما بتونید با دیدی جامع تر به فرآیند طراحی نگاه کنید. پس با ما همراه باشید تا بیشتر درباره این موضوعات بپردازیم.

تفاوت موکاپ و وایرفریم (Wireframe)

موکاپ (Mockup) و وایرفریم (Wireframe) دو ابزار خیلی مهم تو دنیای طراحی هستن که هر کدوم وظیفه خاص خودشون رو دارن. موکاپ ها به صورت بصری و با جزئیات کامل، نمایی از محصول نهایی رو به نمایش می ذارن. در حالی که وایرفریم ها بیشتر شبیه نقشه های ساده و بدون جزئیات هستن که ساختار کلی یه صفحه یا اپلیکیشن رو نشون میدن. یعنی وایرفریم ها بیشتر روی چیدمان عناصر و رابط کاربری تمرکز دارن، در حالی که موکاپ ها به زیبایی شناسی و ظاهر نهایی محصول توجه می کنن.

تفاوت های کلیدی بین موکاپ و وایرفریم رو می شه به این صورت بررسی کرد:

  • جزئیات: موکاپ ها شامل رنگ، فونت، تصاویر و دیگر جزئیات طراحی هستن، ولی وایرفریم ها فقط چیدمان عناصر رو نشون میدن.
  • هدف: هدف اصلی وایرفریم ها اینه که ساختار و نحوه تعامل کاربران با محصول رو بررسی کنن، در حالی که موکاپ ها برای ارائه یه تصویر واضح از محصول نهایی طراحی شدن.
  • بازخورد: معمولاً بازخوردها درباره وایرفریم ها بیشتر روی عملکرد و تج

Agile چیست؟ معرفی کامل متد اجایل در مدیریت پروژه

 

Agile چیست؟ معرفی کامل متد اجایل در مدیریت پروژه

 

متد Agile یک رویکرد مدیریت پروژه است که بر توسعه تدریجی، همکاری تیمی و پاسخ گویی سریع به تغییرات تمرکز دارد. این متد به ویژه در پروژه های نرم افزاری کاربرد فراوانی دارد. امروز، مدیریت پروژه به یکی از چالش های جدی تبدیل شده. آیا تا به حال فکر کرده اید چطور می توانید کارایی تیم تان را بالا ببرید و در عین حال انعطاف پذیری بیشتری داشته باشید؟ متدولوژی Agile به عنوان یک رویکرد نوین و موفق در مدیریت پروژه، می تواند به شما کمک کند تا به این اهداف برسید.

+ سرفصل های این مطلب

در این مقاله، به بررسی عمیق متدولوژی Agile و اصول آن خواهیم پرداخت. شما با تاریخچه، ارزش ها و چارچوب های مختلف Agile آشنا خواهید شد. همچنین مزایا و معایب این روش را بررسی خواهیم کرد تا بتوانید تصمیم بهتری در مورد پیاده سازی آن بگیرید.

اگر به دنبال راهکارهای مؤثر برای توسعه نرم افزار یا مدیریت محصول هستید، این مقاله می تواند منبع مفیدی برای شما باشد. با ما همراه باشید تا با ابزارها و تکنیک های Agile آشنا شوید و یاد بگیرید چطور می توانید یک تیم موفق به سبک Agile بسازید.

پس بیایید سفر جذاب مان را شروع کنیم و دنیای متدولوژی Agile را کشف کنیم. مقاله را تا انتها دنبال کنید تا نکات کلیدی و عملیاتی را یاد بگیرید که می تواند به شما در بهبود عملکرد کسب وکارتان کمک کند!

 

Agile چیست و چرا اهمیت دارد؟

Agile به عنوان یک متدولوژی مدرن در مدیریت پروژه، به ویژه در توسعه نرم افزار، به سرعت به یکی از نیازهای اساسی تیم ها و سازمان ها تبدیل شده. این رویکرد نه تنها کارایی رو افزایش میده، بلکه کمک میکنه تا با تغییرات سریع بازار هم سازگار بشیم. تو این بخش از مقاله، می خواهیم مفهوم Agile و اهمیتش رو در دنیای امروز بررسی کنیم.

در ادامه، با دلایل اصلی که باعث میشه کسب وکارها به سمت متدولوژی Agile برن آشنا می شید. همچنین به مزایای کلیدی این روش نسبت به روش های سنتی مدیریت پروژه خواهیم پرداخت. این اطلاعات به شما کمک می کنه تا بهتر بفهمید Agile چطور بر فرآیندهای کاری و توسعه محصولات تاثیر میذاره.

Agile با چه نوع برنامه‌نویسی‌ای مرتبط‌تره؟

  1. برنامه‌نویسی شی‌گرا (OOP)
    چون Agile معمولاً در پروژه‌های بزرگ با تیم‌های چندنفره کاربرد داره، برنامه‌نویسی شی‌گرا با قابلیت ماژولار بودن، بسیار با Agile هم‌راسته.
  2. برنامه‌نویسی تست‌محور (TDD)
    یکی از اصول Agile تولید نرم‌افزار با کیفیت و قابل تست هست. به همین خاطر، تست‌محور بودن (Test-Driven Development) نقش پررنگی داره.
  3. برنامه‌نویسی با زبان‌های سریع در توسعه (Rapid Development Languages)
    زبان‌هایی مثل Python، JavaScript، Ruby و حتی Kotlin معمولاً در تیم‌های Agile استفاده می‌شن چون کد زدن باهاشون سریع‌تره و انعطاف‌پذیری بیشتری دارن.
  4. توسعه تحت وب و موبایل
    پروژه‌های Agile معمولاً در حوزه‌هایی مثل توسعه وب (React, Angular, Django) یا موبایل (Flutter, React Native) رایج‌تر هستن چون این نوع پروژه‌ها تکرارپذیری (Iteration) بیشتری دارن.

به طور خلاصه، Agile فقط یک روش کارآمد برای مدیریت پروژه نیست، بلکه نشونه ای از یک تغییر فرهنگی در نحوه کار تیم ها هم هست. در ادامه بیشتر درباره این موضوع صحبت خواهیم کرد و شما رو با ابعاد مختلف Agile آشنا می کنیم.

تعریف Agile و کاربردهای آن

متدولوژی Agile یک روش مدیریت پروژه است که بر اساس انعطاف پذیری، همکاری و پاسخگویی به تغییرات بنا شده. این رویکرد به تیم ها این امکان رو میده که به سرعت به نیازهای مشتریان و تغییرات بازار واکنش نشون بدن و در عین حال کیفیت محصول رو هم حفظ کنن. با تقسیم پروژه ها به بخش های کوچیک تر و قابل مدیریت، Agile فرصت ارزیابی مداوم و بهبود مستمر رو فراهم می کنه.

کاربردهای Agile خیلی گسترده ست و میشه در صنایع مختلفی مثل نرم افزار، بازاریابی، تولید و حتی آموزش ازش استفاده کرد. مثلاً در توسعه نرم افزار، تیم ها می تونن با استفاده از Agile به سرعت ویژگی های جدید رو پیاده سازی کنن و بازخورد کاربران رو در هر مرحله از توسعه بگیرن. همچنین در حوزه های دیگه ای مثل مدیریت محصول و استارتاپ ها هم Agile به عنوان یک ابزار مؤثر برای تسهیل فرآیندهای کاری شناخته میشه.

با توجه به اینکه دنیای امروز خیلی سریع در حال تغییر هست، پذیرش Agile می تونه به کسب وکارها کمک کنه تا در رقابت باقی بمونن و به نیازهای مشتریانشون پاسخ بدن. در ادامه بیشتر درباره مزایا و چالش های استفاده از Agile صحبت خواهیم کرد.

تاریخچه و پیدایش متدولوژی Agile

تاریخچه متدولوژی Agile به اوایل دهه 1990 برمی گرده، وقتی که تیم های توسعه نرم افزار به خاطر پیچیدگی های روزافزون پروژه ها و نیاز به انعطاف بیشتر در پاسخ به تغییرات، دنبال روش های جدیدی بودن. در سال 2001، گروهی از 17 متخصص در حوزه نرم افزار در یک کنفرانس توی اسکیو، یوتا دور هم جمع شدن و مانیفست Agile رو نوشتن. این مانیفست چهار ارزش اصلی و دوازده اصل بنیادین رو معرفی کرد که هسته اصلی متدولوژی Agile رو تشکیل می دهند.

هدف اصلی از ایجاد این مانیفست، تمرکز بر همکاری نزدیک میان تیم ها و مشتریان، پاسخ به تغییرات به جای پیروی از یک برنامه ثابت و ارائه نسخه های قابل استفاده از نرم افزار به صورت مداوم بود. این رویکرد نه تنها سرعت توسعه رو افزایش داد، بلکه کیفیت محصولات نهایی رو هم بهبود بخشید.

از اون زمان تا الآن، متدولوژی Agile به سرعت در صنایع مختلف گسترش پیدا کرده و روش های مختلفی مثل Scrum، Kanban و Extreme Programming (XP) از اون نشأت گرفتن. هر کدوم از این روش ها با ویژگی های خاص خودشون، ابزارهای مؤثری برای پیاده سازی اصول Agile ارائه می دن. در ادامه، بیشتر درباره اصول و ارزش های Agile صحبت خواهیم کرد تا درک عمیق تری از این متدولوژی پیدا کنیم.

اصول و ارزش های اساسی در Agile

اصول و ارزش های بنیادی Agile، پایه و اساس این متدولوژی رو تشکیل میدن و به تیم ها کمک می کنن تا به شکل مؤثر و کارآمدی کار کنن. در این بخش از مقاله، به بررسی مانیفست Agile و چهار ارزش اصلی اون خواهیم پرداخت. همچنین دوازده اصل بنیادینی که به عنوان راهنما برای پیاده سازی Agile در پروژه ها استفاده می شن، بررسی می شن.

این اصول به تیم ها این امکان رو می دن که روی همکاری، انعطاف پذیری و پاسخگویی به تغییرات تمرکز کنن. نه تنها کیفیت محصولات رو بهبود می بخشن، بلکه فرهنگ همکاری و ارتباط مؤثر رو در سازمان ها ترویج می کنن. در ادامه، شما با جزئیات بیشتری درباره هر یک از این ارزش ها و اصول آشنا خواهید شد و خواهید دید که چطور می شه از اون ها برای بهتر کردن فرآیندهای کاری استفاده کرد.

با شناخت عمیق تر این اصول و ارزش ها، می تونید متدولوژی Agile رو بهتر درک کنید و اون رو در پروژه های خود پیاده سازی کنید. پس بیایید به جزئیات بیشتری بپردازیم و ببینیم که مانیفست Agile چه ارزش هایی رو ارائه می ده.

مانیفست Agile و چهار ارزش اصلی

مانیفست Agile در سال 2001 توسط گروهی از متخصصان نرم افزار نوشته شد و به عنوان راهنمای اصلی برای پیاده سازی متدولوژی Agile شناخته می شود. این مانیفست شامل چهار ارزش اساسی است که به خوبی اولویت های تیم های Agile را در فرآیندهای توسعه نرم افزار نشان می دهد. این چهار ارزش به این صورت هستند:

  • افراد و تعاملات بر فرآیندها و ابزارها: در اینجا تأکید بر اهمیت ارتباطات و همکاری میان اعضای تیم بیشتر از استفاده از ابزارها و فرآیندهای پیچیده است.
  • نرم افزار کارا بر مستندات جامع: تولید نرم افزار با کیفیت و کارا در اولویت قرار دارد و مستندات باید اطلاعات مفیدی ارائه دهند، بدون اینکه بار اضافی روی دوش تیم بگذارند.
  • همکاری با مشتریان بر مذاکره قراردادی: همکاری نزدیک با مشتریان و دریافت بازخوردهای مداوم از آنها، اهمیت بیشتری نسبت به توافقات قراردادی خشک دارد.
  • پاسخگویی به تغییرات بر پیروی از یک برنامه ثابت: انعطاف پذیری در برابر تغییرات به عنوان یک اصل کلیدی در نظر گرفته می شود که به تیم ها اجازه می دهد تا با نیازهای متغیر مشتریان سازگار شوند.

این چهار ارزش، فلسفه Agile را شکل می دهند و به عنوان راهنمایی برای تیم ها عمل می کنند تا بتوانند در دنیای پویا و پرچالش امروز بهتر عمل کنند. با آشنایی با این ارزش ها، شما قادر خواهید بود که درک عمیق تری از چگونگی عملکرد Agile در پروژه های خود داشته باشید. در ادامه، دوازده اصل بنیادین Agile را بررسی خواهیم کرد که به تیم ها کمک می کند تا این ارزش ها را به طور مؤثر پیاده سازی کنند.

دوازده اصل Agile که باید بدانید

دوازده اصل Agile به عنوان راهنماهایی برای تیم ها در پیاده سازی متدولوژی Agile عمل می کنن. این اصول به تیم ها کمک می کنن تا روی کیفیت، همکاری و پاسخ به تغییرات تمرکز کنن. بیایید نگاهی به این دوازده اصل بندازیم:

  • رضایت مشتری: اولویت اصلی، رضایت مشتری از طریق تحویل زودهنگام و مکرر نرم افزار کارا است.
  • خوش آمدگویی به تغییرات: حتی اگه تو مراحل پایانی توسعه هم باشیم، باید تغییرات رو بپذیریم تا نیازهای مشتری بهتر تأمین بشه.
  • تحویل مکرر نرم افزار: نرم افزار کارا باید به طور مکرر، از چند هفته تا چند ماه، تحویل داده بشه.
  • همکاری نزدیک: همکاری روزانه بین کسب و کار و توسعه دهندگان باید برقرار باشه.
  • محرک های انگیزشی: افراد باید تو یه محیط حمایتگر و انگیزشی کار کنن و احساس کنن که تو پروژه سهیم هستن.
  • رویکردهای چهره به چهره: ارتباطات رو در رو بهترین راه برای انتقال اطلاعاته.
  • نرم افزار کارا: نرم افزار کارا و کاربردی معیار اصلی پیشرفته.
  • پایداری: تیم ها باید توانایی خودشون رو برای حفظ سرعت و کیفیت در طول زمان افزایش بدن.
  • توجه به هنر و مهندسی: طراحی خوب و مهندسی با کیفیت باید در اولویت قرار بگیره.
  • سادگی: هنر ساده نگه داشتن کارها باید بخشی از فرآیند باشه.
  • خودسازماندهی: بهترین نتایج از تیم های خودسازمانده به دست میاد.
  • بازنگری منظم: تیم ها باید به طور منظم فرآیندهای خودشون رو بازنگری کرده و بهبود بدن.

این دوازده اصل به عنوان ستون فقرات متدولوژی Agile عمل می کنن و کمک می کنن تا بهترین نتایج رو در پروژه ها بدست بیارین. با پیروی از این اصول، شما قادر خواهید بود تا فرهنگ همکاری و نوآوری رو تو سازمان خودتون تقویت کنین. در ادامه، بیشتر درباره چارچوب ها و متدهای مختلف Agile صحبت خواهیم کرد که می تونن به شما در پیاده سازی این اصول کمک کنن.

چارچوب ها و متدهای محبوب Agile

چارچوب ها و متدهای Agile، ابزارهایی هستند که به تیم ها کمک می کنند تا اصول و ارزش های Agile را به شکل موثری پیاده سازی کنند. در این بخش از مقاله، به بررسی چند چارچوب معروف مثل Scrum، Kanban و Extreme Programming (XP) خواهیم پرداخت. هر کدام از این متدها ویژگی ها و مزایای خاص خود را دارند که می توانند در مدیریت پروژه های پیچیده به تیم ها یاری رسانند.

Scrum یکی از مشهورترین چارچوب های Agile است که تمرکزش روی تقسیم پروژه به «اسپرینت» های کوتاه است. این روش به تیم ها این امکان را می دهد که سریعاً به بازخوردها پاسخ دهند و محصولات را به طور مداوم ارتقا دهند. در مقابل، Kanban یک رویکرد بصری برای مدیریت کارها ارائه می دهد و بر روی جریان کار تمرکز دارد. این چارچوب به تیم ها کمک می کند تا فرآیندها را شفاف تر کنند و نقاط ضعف را شناسایی نمایند.

در ادامه، با جزئیات بیشتری درباره هر یک از این متدها آشنا خواهید شد و خواهید دید چطور می توانید از آن ها برای بهبود عملکرد تیم خود استفاده کنید. همچنین با بررسی ویژگی های خاص هرکدام، قادر خواهید بود انتخاب مناسبی برای نیازهای خاص پروژه های خود داشته باشید. حال بیایید با اولین چارچوب یعنی Scrum شروع کنیم.

اسکرام (Scrum) چیست و چگونه کار می کند؟

اسکرام (Scrum) یکی از روش های معروف در دنیای متدولوژی Agile هست که به تیم ها کمک می کنه تا پروژه های پیچیده رو به شکل مؤثری مدیریت کنن. این متد بر روی تقسیم پروژه به دوره های کوتاه مدت به نام «اسپرینت» تمرکز داره، که معمولاً بین یک تا چهار هفته طول می کشه. هدف این تقسیم بندی اینه که بتونیم به طور مداوم کار رو تحویل بدیم و بازخورد سریع از مشتری ها دریافت کنیم.

در اسکرام، تیم های توسعه نرم افزار شامل نقش های مشخصی هستن، مثل: مالک محصول (Product Owner) که مسئول تعریف نیازمندی ها و اولویت بندی اون هاست؛ تیم توسعه (Development Team) که کارهای اجرایی رو انجام می ده؛ و اسکرام مستر (Scrum Master) که وظیفه تسهیل فرآیندها و حل مشکلات رو بر عهده داره. این تقسیم بندی باعث می شه هر فرد در تیم وظایف مشخصی داشته باشه و همکاری بهتری شکل بگیره.

فرآیند کار در اسکرام شامل مراحل مختلفیه، از جمله: برنامه ریزی اسپرینت (Sprint Planning)، جلسات روزانه (Daily Standups)، بررسی اسپرینت (Sprint Review) و بازنگری اسپرینت (Sprint Retrospective). این مراحل به تیم کمک می کنن تا وضعیت پیشرفت پروژه رو ارزیابی کنن و جاهایی که نیاز به بهبود دارن رو شناسایی کنن.

به طور کلی، اسکرام به تیم ها این امکان رو می ده که با انعطاف بیشتری به تغییرات پاسخ بدن و با هدف نهایی ارائه محصولات با کیفیت بالا، همکاری مؤثری داشته باشن. در ادامه، بیشتر درباره چارچوب دوم یعنی کانبان صحبت خواهیم کرد و ویژگی های اون رو بررسی خواهیم کرد.

کانبان (Kanban) چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

کانبان (Kanban) یک روش عالی برای مدیریت کارهاست که به تیم ها کمک می کنه تا فرآیندهای کاری شون رو به صورت بصری مرتب کنند. این متد بر پایه مفهوم «کشیدن» کار به جلو (pull system) شکل گرفته و به جای این که بخواد همه چیز رو از قبل برنامه ریزی کنه، بیشتر روی جریان کار و مدیریت ترافیک وظایف تمرکز داره. کانبان با استفاده از تابلوهای بصری، مراحل مختلف فرآیند رو به وضوح نشون می ده و به تیم ها این امکان رو می ده که هر لحظه وضعیت کارهاشون رو ببینند.

یکی از ویژگی های اصلی کانبان، استفاده از کارت های کانبان است که هر کدوم نمایانگر یک وظیفه یا کار مشخص هستن. این کارت ها روی تابلو قرار می گیرن و در طول مراحل مختلف (مثل «در حال انجام»، «در انتظار بررسی» و «تمام شده») جابجا می شن. این روش کمک می کنه تا تیم ها بار کاری شون رو به صورت متوازن مدی

روتر چیست؟ مسیریاب چیست؟ معرفی Router و نحوه کار آن به زبان ساده

روتر یا مسیریاب چیست؟ Router چگونه کار می کند؟ Router یکی از دیوایس های مورد استفاده در شبکه می باشد که در لایه ی سوم OSI (لایه Network) کار می کند. Router بین شبکه های مختلف مسیر یابی می کند و دقیقا به همین دلیل باید حداقل دو عدد اینترفیس داشته باشد که Net ID های آنها حداقل یک بیت با هم فرق داشته باشند.برای یادگیری بهتر مفاهیم روتینگ و تجهیزات روتر و ... می توانید به قسمت معرفی تجهیزات شبکه در دوره آموزش نتورک پلاس مراجعه کنید.

شرکت های زیادی هستند که تجهیزات شبکه مانند Router و دیگر دیوایس های مورد استفاده را تولید می کنند به این سبب Router ها نیز برند ها و مدل های مختلفی دارند اما همانطور که همه می دانیم بهترین شرکت تولید کننده تجهیزات شبکه، شرکت Cisco است که نه تنها تجهیزات بلکه صادر کننده علم شبکه به دنیا نیز می باشد.Routing علمی است که Cisco به دنیا معرفی کرد و کاریست که روتر ها برایمان انجام می دهند. به طور کلی Routing به معنی ارسال بسته از مبدا به مقصد بر اساس پرتکل ها ،آدرس لایه سومی (IP) و Routing Table یک روتر می باشد.

نحوه کار کرد یک روتر یا مسیریاب

هنگامی که یک روتر را خریداری و برای اولین بار روشن می کنید به صورت پیش فرض کاری انجام نمی دهد یعنی نیاز است که همه کار ها و دستورات به آن داده شود.پس ابتدا اینترفیس های روتر را روشن کرده و بر اساس تشخیص مهندس شبکه، IP های مورد نظر به اینترفیس ها داده و Routing Protocol مناسب بروی آن router راه اندازی می شود. حال زمانی را در نظر بگیرید که بسته ای به روتر می رسد ، در این حالت ابتدا روتر به Routing Table خود نگاه می کند چنانچه Route و یا مسیری برای آن مقصد مورد نظر داشته باشد ، بسته را route می کند و اگر مسیری در Routing table نداشته باشد ، default gateway را بررسی میکند. در صورتی که set شده باشد ، بسته به آن سمت هدایت می شود در غیر این صورت بسته drop خواهد شد.

  • نکته : عملیات Routing تنها توسط روتر انجام نمی شود بلکه switch هایی نیز وجود دارند که این کار را انجام می دهند ودر اصطلاح به آنها MLS که مخفف شده ی عبارت Multi Layer Switch است، گفته می شود. MLS ها قابلیت کار کرد در لایه های دوم و سوم OSI و همچنین دید نسبت به لایه چهارم را دارند.

Bridge چیست؟ بررسی مفهوم پل یا Bridge در شبکه

عملکرد پل در دنياي کامپيوتر و دنياي واقعي، در هر دو، پل​ها دو يا چند بخش منفک و مجزا را به هم ملحق مي​​کنند تا فاصله​ها از ميان برداشته شود. اگر شبکه​هاي محلي را به جزاير کوچک و مستقل تشبيه کنيم پل​ها اين جزاير را به هم پيوند مي​زنند تا ساکنين آن به هم دسترسي داشته باشند.

بسياري از سازمان​ها داراي LANهاي متعددي هستند و تمايل دارند ان​ها را به هم متصل کنند. شبکه​هاي محلي (LAN) را مي​توان از طريق دستگاه هايي که در لايه پيوند داده عمل مي​کنند و پل (Bridge) ناميده مي​شوند به هم متصل نمود.

پل​ها براي مسيريابي و هدايت داده​ها، ادرس​هاي "لايه پيوند داده​ها" را بررسي مي​کنند. از انجايي که قرار نيست محتواي فيلد داده از فريم​هايي که بايد هدايت شوند، پردازش گردد لذا اين فريم​ها مي​توانند بسته​هاي IPv4 (که اکنون در اينترنت به کار مي​رود)، IPv6 (که در اينده در اينترنت به کار گرفته خواهد شد)، بسته​هاي Apple Talk، ATM، OSI، يا هر نوع بسته ديگر را در خود حمل کنند.

بر خلاف پل، "مسيرياب​ها" ادرس درون بسته​ها را بررسي کرده و بر اين اساس، ان​ها را هدايت (مسيريابي) مي​کنند. اگر بخواهيم در تعبيري عاميانه و نادقيق مسيرياب را با پل در دنياي واقعي مقايسه کنيم پل جزاير منفک را مستقيما به هم متصل مي​کند در حالي که مسيرياب به مثابه قايق، مسافران خود را پس از سوار کردن از يک طرف به طرف ديگر منتقل مي​کنند.

طبعا پل سرعت تردد مسافران را بالاتر خواهد برد ولي قايق هميشه و در هر نقطه از جزيره در دسترس است و قدرت مانور مسافر را بالا خواهد برد!!قبل از پرداختن به تکنولوژي پل، بررسي شرايطي که در ان، استفاده از پل​ها سودمند است، اهميت دارد. چه دلايلي باعث مي شود يک سازمان واحد، داراي چندين LAN پراکنده باشد؟

 

اول از آن که: بسياري از دانشگاه​ها و بخش​هاي مختلف شرکت​ها، LAN مختص به خود را دارند تا بتوانند کامپيوترهاي شخصي، ايستگاه​هاي کاري و سرويس دهنده​هاي خاص خود را به هم متصل کنند. از انجايي که بخش​هاي مختلف يک موسسه، اهداف متفاوتي را دنبال مي​کنند لذا در هر بخش، فارغ از ان که ديگر بخش​ها چه مي​کنند، LAN متفاوتي پياده مي​شود.

دير يا زود نياز مي​شود، که اين LANها با يکديگر تعامل و ارتباط داشته باشند. در اين مثال، پيدايش LANهاي متعدد ناشي از اختيار و ازادي مالکان ان بوده است. دوم آن که: ممکن است سازمان​ها به صورت جغرافيايي در ساختمان​هايي با فاصله قابل توجه، پراکنده باشند. شايد داشتن چندين LAN مجزا در هر ساختمان و وصل ان​ها از طريق "پل​ها" و لينک​هاي پرسرعت ارزان​تر از کشيدن يک کابل واحد بين تمام سايت​ها تمام شود. سوم ان که: گاهي براي تنظيک بار و تعديل ترافيک، لازم است که يک LAN منطقي و واحد به چندين LAN کوچکتر تقسيم شود.

به عنوان مثال: در بسياري از دانشگاه​ها هزاران ايستگاه کاري در اختيار دانشجويان و هيئت علمي قرار گرفته است. عموما فايل​ها در ماشين هاي سرويس دهنده فايل نگه داري مي​شوند و حسب تقاضاي کاربران بر روي ماشينشان منتقل و بارگذاري مي​شود. مقياس بسيار بزرگ اين سيستم مانع از ان مي​شود که بتوان تمام ايستگاه کاري را در يک شبکه محلي واحد قرار داد چرا که پهناي باند مورد نياز بسيار بالا خواهد بود. در عوض، از چندين LAN که توسط "پل" به هم متصل شده، استفاده مي​شود. هر شبکه LAN گروهي از ايستگاه​ها و سرويس دهنده فايل خاص خود را در بر مي​گيرد که بدين ترتيب بيشتر ترافيک در حوزه يک LAN واحد محدود مي​شود و بار زيادي به ستون فقرات شبکه اضافه نخواهد شد.

چهارم آن که: در برخي از شرايط اگر چه يک شبکه محلي واحد از نظر حجم بار کفايت مي​کنند وليکن فاصله فيزيکي بين ماشين​هاي دور، بسيار زياد است. تنها راه حل آن است که LAN به چند بخش تقسيم شده و بين ان​ها پل نصب گردد. با استفاده از پل، مي​توان فاصله فيزيکي کل شبکه را افزايش داد. پنجم آن که: مسئله قابليت اعتماد است; بر روي يک LAN واحد، يک گره خراب که دنباله​اي پيوسته از خروجي اشغال توليد مي​کند قادر است کل شبکه را فلج نمايد.

پل​ها را مي​توان در نقاط حساس قرار داد تا يک گره خراب و مغشوش نتواند کل سيستم را مختل کند. بر خلاف يک تکرار کننده (Repeater) که ورودي خود را بي قيد و شرط باز توليد مي​نمايد يک پل را مي​توان به نحوي برنامه ريزي کرد تا در خصوص انچه که هدايت مي​کند يا هدايت نمي​کند تصميم اگاهانه بگيرد.

ششم آن که: پل ها مي​توانند به امنيت اطلاعات در يک سازمان کمک نمايند. بيشتر کارت​هاي واسط شبکه​هاي LAN داراي حالتي به نام حالت بي قيد (Promiscuous mode) هستند که در چنين حالتي تمام فريم​هاي جاري بر روي شبکه تحويل گرفته مي​شود، نه فريم​هايي که دقيقا به ادرس او ارسال شده​اند.

با قرار دادن پل​ها در نقاط مختلف و اطمينان از عدم هدايت اطلاعات حساس به بخش​هاي نامطمئن، مسئول سيستم مي​تواند بخش​هايي از شبکه را از ديگر بخش​ها جدا کرده تا ترافيک ان​ها به خارج راه پيدا نکرده و در اختيار افراد نامطمئن قرار نگيرد. شکل 1-2 شمايي از وصل چند شبکه محلي مستقل توسط پل را به همراه نمادهاي مربوطه نشان مي​دهد. (اکثرا در بسياري از مقالات پل را با يک شش ضلعي مشخص مي​کنند.) :نکته: يک سوييچ مي​تواند در نقش يک پل ايفاي نقش کند.

پس از بررسي انکه چرا به پل​ها نياز است اجازه بدهيد به اين سوال بپردازيم که عملکرد ان​ها چگونه است؟ هدف ارماني ان است که پل​ها کاملا نامرئي (شفاف-Transparent) باشند، بدين معنا که بتوان ماشيني را از بخش از شبکه به بخش ديگر منتقل کرد بدون انکه به هيچگونه تغييري در سخت افزار، نرم افزار يا جداول پيکربندي نياز باشد. همچنين بايد اين امکان وجود داشته باشد که تمام ماشين​هاي يک بخش از شبکه بتواند فارغ از انکه نوع LAN ان​ها چيست با ماشين​هاي بخش ديگر، مبادله اطلاعات داشته باشد. اين هدف گاهي براورده مي​شود وليکن نه هميشه!

شايد در ساده ترين سناريو بتوان عملکرد پل را بدين روال دانست: ماشين A در يک شبکه محلي، بسته​اي را براي ارسال به ماشين ميزبان B در شبکه ديگر که از طريق پل به هم متصل شده​اند، اماده کرده دانست. اين بسته از زير لايه MAC عبور کرده و سرايند MAC​ به ابتداي ان افزوده مي​شود. اين واحد داده، بر روي کانال منتقل، و توسط پل دريافت مي​شود; پس از رسيدن فريم به پل، کار دريافت ان از لايه فيزيکي شروع و داده​ها به سمت زير لايه بالا هدايت مي​شود.

پس از انکه فريم دريافتي در لايه 2 پردازش شد و ادرس​هاي MAC بررسي شدند، پل مشخص مي کند که فريم را بايد بر روي کدامين خروجي خود منتقل کند. در نهايت فريم جديدي ساخته شده و بر روي شبکه محلي مقصد منتقل مي​شود. دقت کنيد که يک پل که K شبکه مختلف را به هم متصل مي​کند داراي K زير لايه MAC و تعداد k لايه فيزيکي و کانال ارتباطي است. تا اينجا به نظر مي​رسد که انتقال فريم از يک LAN​ به LAN ديگر ساده است اما واقعيت اين چنين نيست.

شايد با بررسي سناريوي فوق به اين نتيجه برسيد که کاري که پل انجام مي​دهد با کاري که يک سوييچ انجام مي​دهد يکي است و چيزي به معلومات شما اضافه نشده است. فقط نام جديد پل بر روي همان سوييچي گذاشته شده که عملکرد ان را مشاهده کرديد! هم درست انديشيده ايد و هم در اشتباهيد! اگر پل را ابزاري فرض کرده​ايد که قرار است دو شبکه اترنت را بهم پيوند بزند حق با شماست و پل هيچ تفاتي با سوييچ ندارد.

ولي در يک تعريف وسيع​تر بايد پل را ابزاري در نظر بگيريد که قرار است دو شبکه ناهمگون (مثل اترنت و بيسيم يا اترنت و حلقه) را به هم پيوند بزند و فريم پس از ورود به پل و قبل از انتقال به شبکه مقصد بايد تغيير ماهيت بدهد و سرايند MAC ان بکل عوض شود. چنين کاري از سوييچ بر نمي​ايد. عموما تمام پورت​هاي يک سوييچ لايه 2 (مثل سوييچ اترنت) از يک نوعند و فريم​ها در خلال انتقال از سوييچ هيچ تغييري نمي​کنند.

ناهمگوني شبکه​ها و شرايط ذاتي حاکم بر هر شبکه (مثل شرايط حاکم بر محيط بي سيم يا باسيم) مشکلات عديده​اي را ايجاد خواهد کرد که پل بايد از عهده ان برايد. بنابراين از اين به بعد سوييچ​هاي اترنت را پل​هايي بدانيد که صرفا شبکه​هاي از نوع اترنت را بهم پيوند مي​زند. پل يک سوييچ لايه 2 هست ولي از يک سوييچ اترنت برتر و پيچيده​تر است. اگر به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه کارکرد بریج در شبکه هستید ، پیشنهاد می کنم حتما سری به دوره آموزش شبکه و تفاوت هاب و سویچ  بیندازید تا به خوبی این مفهوم را درک کنید.

 

معرفی لایه های شبکه (مدل OSI) و بررسی کاربردهای آن ها

به عنوان یک شبکه کار یا دانشجوی کامپیوتر باید لایه های OSI یا مدل هفت لایه ای شبکه را به خوبی بشناسید. در سال های اولیه وجود و استفاده از شبکه، ارسال و دریافت دیتا در شبکه سختی های خاص خود را داشت؛ بخاطر آن که شرکت های بزرگی مثل IBM، Honeywell و Digital Equipment هرکدام استانداردهای خاص خود را برای اتصال و ارتباط کامپیوترها داشتند. شناخت لایه های شبکه در قالب مدل مرجع OSI و مدل 4 لایه ای TCP/IP یکی از مواردی است که شما حتما در دوره آموزش نتورک پلاس از آموزش شبکه به خوبی آموزش می بینید.

این موضوع باعث میشد که فقط اپلیکیشن هایی که بر روی تجهیزات یکسانی از یک شرکت خاص وجود دارند، میتوانند با یکدیگر ارتباط داشت باشند. به همین علت سازنده ها، کاربران و استانداردها نیاز داشتند تا بر ایجاد و اجرای یک ساختار استاندارد واحد که به کامپیوترها این اجازه را بدهد تا بتوانند براحتی با یکدیگر تبادل دیتا داشته باشند.

فارغ از هرگونه شرکت و برند مختلف، توافق کنند.در سال 1978، موسسه (ISO (International Standards Organization یک مدل شبکه بنام مدل (OSI (Open System interconnection را معرفی کرد.همانطور که گفته شد برای ارتباط دو کامپیوتر نیاز به الگویی هست که ایندو بتوانند حرف همدیگر را تحت آن الگو بفهمند. این زبان و قاعده مشترک یک استاندارد است که تحت نام OSI معرفی شده است. مدل OSI دارای 7 لایه بشرح زیر است :

معرفی 4 مفهوم اصلی در امنیت برنامه نویسی جاوا

امنیت یکی از بخش های حیاتی یک برنامه جاوا است. به همین دلیل فریمورک های متعددی نوشته شده اند تا امنیت را در برنامه برای ما فراهم کنند. ولی مفاهیمی در همه آنها وجود دارد که یکسان است و در همه فریمورک ها استفاده می شود. در این مطلب در مورد این مفاهیم که مبانی  آموزش برنامه نویسی و  امنیت در جاوا هستند صحبت می کنیم و همچنین شباهت ها و تفاوت های آنها را بررسی می کنیم.برای یادگیری رایگان زبان جاوا و آموزش جاوا به زبان ساده به این لینک مراجعه کنید

Subject در امنیت جاوا

در امنیت جاوا subject منبع درخواست است. Subject کلاسی است که اطلاعات در مورد منابع را در خود نگهداری می کند و می تواند تغییراتی در آنها ایجاد کند. Subject می تواند یک کاربر یا برنامه یا پروسس یا یک فایل یا یک کامپیوتر یا یک پایگاه داده باشد. برای مثال اگر کاربری بخواهد وارد سیستم شود و به یک سری منابع دسترسی داشته باشد پس کاربر یک subject است.

Principal در امنیت جاوا

بعد از این که کاربر با موفقیت وارد سیستم شد و احراز هویت انجام شد ما یک subject خواهیم داشت که به بخش های مختلفی مانند رول(نقش)ها و SSN(social security number) ها مرتبط است. به هرکدام از این بخش های این شکلی یک Principal گفته می شود که همه آنها در داخل Subject قرار می گیرند.

کاربر (User) در امنیت جاوا

شخصی است که به یک سری منابع دسترسی دارد و فعالیت هایی انجام می دهد و وظایفی بر عهده دارد. در برخی جاها می توان user را به عنوان یک principal در نظر گرفت که جاوا برای آن از کلاس UserPrincipal استفاه می کند.

تفاوت بین Subject , Principal, User

همانطورکه در بخش قبلی گفتیم می توانیم برخی از جنبه های کاربر را به شکل یک Principal نمایش دهیم. حال این principal ها زیر مجموعه subject ها هستند و کاربران زیرمجموعه principal های می باشند که به کاربرها اشاره می کنند.

معرفی 11 جایگزین گوگل آنالیتیکس | Google Analytics در تحلیل وب

اگر شما هم از کاربران گوگل آنالیتیکز | Google Analytics بوده باشید و از آمار و ارقام و تجزیه و تحلیل های این سرویس گوگل استفاده کرده باشید حتما می دانید که این سرویس چقدر می تواند برای کسب و کار اینترنتی و وب سایت شما مفید باشد. در این مقاله می خواهیم 10 وب سایت جایگزین گوگل آنالیتیکز را به شما معرفی کنیم که تجزیه و تحلیل های جالبتر ، عملکردهای متنوع تر و البته کارایی های متنوع تری از این سرویس به شما ارائه می دهند و شما می توانید از انها به عنوان جایگزین Google Analytics استفاده کنید . در ادامه با معرفی این سرویس های اینترنتی در خدمت شما هستیم.برای یادگیری مفاهیم بهتر ودرک درست از طراحی سایت می توانید بع دوره های آموزش طراحی سایت و وردپرس مراجعه کنید.

صل های این مطلب
  1. جایگزین شماره 1 گوگل آنالیتیکز : هاب اسپات | HubSpot
  2. جایگزین شماره 2 گوگل آنالیتیکز : میکس پنل | MixPanel
  3. جایگزین شماره 3 گوگل آنالیتیکز : ووپرا | Woopra
  4. جایگزین شماره 4 گوگل آنالیتیکز : فاکس متریکس | FoxMetrix
  5. جایگزین شماره 5 گوگل آنالیتیکز : پیویک | Piwik
  6. جایگزین شماره 6 گوگل آنالیتیکز : گاوجز | Gauges
  7. جایگزین شماره 7 گوگل آنالیتیکز : دبلیو تری کانتر | W3Counter
  8. جایگزین شماره 8 گوگل آنالیتیکز : کلیکی | Clicky
  9. جایگزین شماره 9 گوگل آنالیتیکز : ماتومو | Matomo
  10. جایگزین شماره 10 گوگل آنالیتیکز : هییپ | Heap

نکات بالا بردن بازدید وب سایت با تغییر ساختار طراحی وب

 

چگونه بازدید وب سایت را با طراحی وب بالا ببریم؟ طراحی وب چه تاثیری در بالا بردن بازدید وب سایت دارد؟ داشتن یک طراحی وب جذاب برای موفقیت یک سایت بسیار مهم است، زیرا 38 درصد از بازدیدکنندگان سایت را در صورتی که از نظر بصری جذاب نباشد، ترک می کنند. اگر به تازگی شروع به ایجاد سایت خود کرده اید، ممکن است دشوار باشد که بفهمید چه چیزی باعث حفظ یا دور کردن بازدیدکنندگان می شود. بنابراین، یادگیری در مورد آموزش طراحی سایتبه شما نقطه شروعی برای تصمیم گیری استراتژیک و جلوگیری از اشتباهات طراحی می دهد.

در این مقاله، راهنمای کاملی در مورد بهترین روش‌ها ارائه می‌کنیم تا به شما کمک کند بازدیدکنندگان بیشتری جذب کنید و بهترین استفاده را از سایت خود ببرید. بهترین روش های طراحی وب سایت ، طراحی یک وب سایت جذاب نه تنها به توجه به زیبایی شناسی نیاز دارد، بلکه به تجربه کاربری نیز نیاز دارد ، عملکرد ضعیف باعث می شود 42 درصد از مردم یک وب سایت را ترک کنند. همچنین نرخ تبدیل را کاهش می دهد و نرخ پرش را افزایش می دهد و بر عملکرد و سئو سایت تأثیر می گذارد.

برای کمک به جلوگیری از این مشکلات، نگاهی عمیق به بهترین شیوه های طراحی وب بر اساس استاندارد های زیر خواهیم داشت : نام تجاری سلسله مراتب بصری ، جهت یابی کد نویسی ، دسترسی نام تجاری ، برند سازی نقش مهمی در طراحی وب ایفا می کند، زیرا ادراکات بازدیدکنندگان از سایت شما را شکل می دهد، به ایجاد اعتبار کمک می کند و مشتریان بالقوه را جذب می کند.

برای آسان‌تر کردن فرآیند، سه مرحله اصلی را برای اطمینان از برند سازی ثابت هنگام طراحی وب‌ سایت مرور می‌کنیم.

1. بهترین روش های طراحی وب سایت

هدف خود را بشناسید شناسایی مخاطبان خود به شما کمک می کند تا برند سایت را تنظیم کنید و طراحی آن را مطابق با آن سفارشی کنید. در اینجا چندین روش برای کمک به درک مخاطبان وجود دارد:

تحلیل مخاطب : در مورد جمعیت شناسی و روان شناختی مخاطبان خود تحقیق کنید. این شامل اطلاعاتی مانند محدوده سنی، جنسیت، موقعیت مکانی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، علایق و انتخاب سبک زندگی مخاطبان شما می شود. مصاحبه مشتری افرادی را که قبلاً محصول یا خدمات شما را خریده اند به مصاحبه دعوت کنید. علاوه بر ارائه بینش در مورد نوع فردی که آنها هستند و چرا محصول شما را انتخاب کرده اند، به تقویت ارتباط با مخاطبان شما نیز کمک می کند.تحلیل رقبا به وب سایت و پروفایل های رسانه های اجتماعی رقیب خود نگاهی بیندازید.


ببینید آنها چگونه برند خود را قرار می دهند و چه نوع محتوایی باعث ایجاد تعامل بیشتر می شود. نکته تخصصی اولین قدم در طراحی یک وب سایت جدید، شناخت هدف و مخاطبان سایت شماست. به عنوان مثال، اگر یک وب سایت تجارت الکترونیک برای فروش اسباب بازی های آموزشی ایجاد می کنید، مشخص کنید که مشتریان چه کسانی خواهند بود. ممکن است متوجه شوید که بازار هدف شما بیشتر مادرانی است که برای اولین بار فرزند به دنیا می آورند. بنابراین، می‌خواهید با استفاده از رنگ‌ها، فونت‌ها، تصاویر و طرح‌بندی مناسب در وب‌سایت خود، این مخاطبان را جذب کنید.

2. ایجاد پالت رنگی برای بازدید بیشتر وب سایت

یک پالت رنگ بسازید در حالی که انتخاب یک طرح رنگ برای سایت شما بصری به نظر می رسد، انجام آن به صورت استراتژیک عناصر ضروری را برجسته می کند، ادراک بازدید کنندگان شما را شکل می دهد و آنها را وادار به اقدام می کند. برندهایی که به طور مداوم از رنگ‌ های یکسان در مواد بازاریابی خود استفاده می‌کنند، نرخ شناسایی برند را تا 80 درصد بهبود می‌بخشند.

بیشتر بدانید : آموزش راه اندازی وب سایت بدون برنامه نویسی

بهترین روش های طراحی وب سایت برای ایجاد یک پالت رنگی جذاب عبارتند از : کاوش در تئوری رنگ قبل از ساختن یک پالت رنگ، خوب است بدانید که رنگ های خاص چه ارتباطی ممکن است داشته باشند. در مرحله بعد، انواع تم های رنگی مانند تک رنگ ، سه گانه ، مشابه و مکمل را بیاموزید تا ترکیب رنگ خوبی برای برند خود پیدا کنید. کنتراست را نادیده نگیرید استفاده از رنگ های بسیار متضاد خوانایی و دسترسی را بهبود می بخشد.

از قانون 60/30/10 پیروی کنید. یک رنگ اصلی را انتخاب کنید که 60٪ از سایت شما را تشکیل می دهد و یک رنگ ثانویه برای 30٪ . 10% نهایی باید از رنگ برجسته ای استفاده کند که یا متضاد یا مکمل رنگ اصلی باشد. رنگ های مکمل را اجرا کنید. در یک سایت پیمایش طولانی، استفاده از رنگ های مکمل مانند زرد و بنفش را برای تشخیص بخش ها در نظر بگیرید.به عنوان مثال، پالت رنگ در وب سایت Trevor Blount Pilates از سه رنگ اصلی تشکیل شده است ، کرم به عنوان اصلی، سیاه به عنوان رنگ ثانویه و قرمز به عنوان رنگ برجسته. این ترکیب یک طرح رنگی ساده و در عین حال هماهنگ ایجاد می کند و تمرکز را روی عنوان وب سایت و تصویر برجسته قرار می دهد. سایت Trevor Blount Pilates عنوان و تصویر قهرمان را در مرکز نمایش می دهد.

نکته تخصصی : من معمولا با یک رنگ اصلی شروع می کنم و بر اساس آن طرح های رنگی می سازم. اگر مبتدی هستید و یک پالت رنگ مشابه یا تک نگاری را انتخاب می کنید، انتخاب سایه های نزدیک ساده ترین راه است. با این حال، اگر می خواهید رنگ اصلی برجسته باشد، یک طرح رنگ سه گانه یا رنگ های مکمل را انتخاب کنید.در نهایت، رنگ های خنثی را اضافه کنید تا متعادل شود. برای رنگ های فونت، از استفاده کامل سیاه (000000#) خودداری کنید و به جای آن سایه کمی روشن تر انتخاب کنید. انجام این کار باعث کاهش خستگی چشم هنگام خواندن مطالب طولانی می شود.

 

3. تایپوگرافی مناسب برای بازدید بیشتر وب سایت

تایپوگرافی یک سایت از سبک فونت، اندازه، ظاهر و ساختار تشکیل شده است. انتخاب تایپوگرافی وب سایت مناسب نه تنها زیبایی سایت را بهبود می بخشد، بلکه تجربه و دسترسی کاربر را نیز بهینه می کند. به عنوان مثال، برای انتقال پیام‌های جدی و اطلاعات مهم، سبک قلمی را انتخاب کنید که به اندازه فونت‌های سبک‌ دار حواس‌ تان را پرت نمی‌کند.

بهترین روش های دیگر طراحی وب برای بهبود تایپوگرافی سایت شما عبارتند از: تعداد سبک های فونت را محدود کنید. استفاده از سبک های زیاد باعث می شود سایت شما غیرحرفه ای به نظر برسد. چسبیدن به دو سبک فونت سازگار بصری و در عین حال قابل تشخیص برای حفظ ثبات بهتر است. از فونت های ایمن وب استفاده کنید. فونت های ایمن وب به احتمال زیاد به شکل مورد نظر در مرورگرها و دستگاه های مختلف ارائه می شوند و برند شما را ثابت نگه می دارند و خوانایی سایت را بهینه می کنند.

اندازه متن متناسب را تنظیم کنید یک قانون خوب این است که متن وب سایت خود را روی حداقل اندازه 16 پیکسل یا 12 POINT تنظیم کنید. برای آزمایش اندازه متن و پیش نمایش نحوه نمایش آنها در سایت، از ابزارهای آنلاین مانند Gridlover استفاده کنید. از 50 تا 75 کاراکتر در هر خط استفاده کنید. برای جلوگیری از خستگی و خستگی چشم، کاراکترهای بیشتری اضافه نکنید.

سلسله مراتب بصری چیدمان استراتژیک عناصر طراحی، بازدیدکنندگان را به بخش های مهم صفحه وب هدایت می کند. در اینجا چندین فاکتور برای ایجاد یک سلسله مراتب بصری واضح وجود دارد:

  • تعادل نحوه توزیع : عناصر بصری توسط طراحان وب در صفحات سایت تعیین کننده تعادل آن است. هنگام تخصیص عناصر طراحی خود، مطمئن شوید که آن را به تناسب انجام دهید تا حس وحدت و جذابیت بصری ایجاد کنید. بخش‌های زیر محبوب‌ترین روش‌های طراحی را برای متعادل‌ تر کردن سایت شما پوشش می‌دهند.

 

  • طراحی متقارن :طراحی متقارن با قرار دادن عناصر به طور مساوی در خط مرکزی صفحه تعادل ایجاد می کند. به عنوان مثال، اگر یک آیتم بصری سنگین در سمت راست دارید، باید یک مورد به همان اندازه سنگین را در سمت چپ اضافه کنید. این نوع طراحی بسیار محبوب است زیرا برای همه اندازه های صفحه نمایش مناسب است. وب سایت نمونه کارها Adham Dannaway یک نمونه عالی از طراحی متقارن است. همانطور که او کاریکاتور بزرگی از خود به عنوان نقطه کانونی می سازد، بلوک های متن از نظر اندازه و موقعیت یکدیگر را آینه می کنند. صفحه اصلی نمونه کارها Adham Dannaway طراحی نامتقارن از سوی دیگر، چیدمان اقلام در طراحی نامتقارن از خط مرکزی پیروی نمی کند. برای دستیابی به تعادل، طراحان رنگ ها و بافت ها را ترکیب می کنند یا چشم انداز را دستکاری می کنند. به عنوان مثال، اگر عنصر برجسته تری را در نزدیکی خط مرکزی قرار دهید، خوب است که عنصر کوچکتر را کمی دورتر از آن قرار دهید. ببینید مرسدس بنز چگونه یک عنصر بزرگتر را با یک بلوک نوشتاری کوچک تر متعادل می کند.

 

  • طراحی موزاییک : بر خلاف دو نوع دیگر، طرح موزاییک باعث ایجاد احساس ناراحتی می شود. این چیدمان به طور کلی حرکت و عمل را نشان می دهد و با سبکی مدرن و پویا می تواند توجه را به خود جلب کند. وب سایت جانسون بنکس از شبکه های موزاییک مانند برای سازماندهی اطلاعات استفاده می کند.

 

  • ترکیب : ترکیب به سازماندهی عناصر وب سایت برای دادن ساختار منسجم به سایت شما اشاره دارد. یک چارچوب پرکاربرد قانون یک سوم است. این روش با استفاده از شبکه‌ای از 9 کادر، یک طرح یا عکس را به یک سوم تقسیم می‌کند و دستورالعمل‌هایی را برای تراز کردن متن، تنظیم اشیا و به طور کلی چیدمان عناصر ارائه می‌کند. نمونه ای از این قانون در عمل صفحه فرود هاستینگر است که در آن عناصر به سه شبکه عمودی تقسیم می شوند. صفحه فرود هاستینگر، با نمایش متن "Hosting + Free Domain" در مرکز

  • مقیاس : در طول فرآیند طراحی وب سایت، می توانید از مقیاس برای جلب توجه به جزئیات مهم استفاده کنید. در اینجا برخی از بهترین شیوه های طراحی وب برای استفاده از تفاوت اندازه به نفع خود آورده شده است: چوب با سه اندازه در حداکثر. اندازه های کوچک، متوسط ​​و بزرگ کافی است تا در عین داشتن سلسله مراتب وب سایت، تنوع را به شما بدهد. به طور کلی، اندازه ها از 14 پیکسل تا 16 پیکسل برای کپی متن، 18 پیکسل تا 22 پیکسل برای عنوان های فرعی و حداکثر تا 32 پیکسل برای عنوان ها متغیر است. عناصر مهم را بزرگ کنید حداکثر دو عنصر کلیدی را برای بزرگ‌ نمایی انتخاب کنید تا برجسته شوند. به عنوان مثال، وب سایت FluxAcademy با استفاده از یک فونت بزرگ بر روی کپی تأکید می کند. سایت فلوکس آکادمی متن بزرگی را در مرکز نمایش می دهد که می گوید "هنر و تجارت طراحی وب را بیاموزید"

 

  • الگو: هنگام بازدید از یک وب سایت، افراد از الگوی مشاهده خاصی برای اسکن محتوا پیروی می کنند. بسته به نوع محتوا، عموماً از شکل حروف F و Z پیروی می کنند. طراحی صفحه‌ آرایی مطابق با این الگوها، جریان اطلاعات را هموار تر کرده و تجربه کاربری را بهبود می‌بخشد. بیایید با جزئیات بیشتری به آنها نگاه کنیم. در الگوی Z، خوانندگان صفحه را از بالا سمت چپ به سمت راست بالا اسکن می کنند. سپس به صورت مورب به سمت چپ پایین و در سراسر صفحه به سمت راست پایین اسکن می کنند.

این الگو برای طراحی صفحات با حداقل کپی و عناصر طراحی، مانند صفحات فرود، ایده آل است. الگوی F در همین حال، این الگو از شکل "F" پیروی می کند - بازدیدکنندگان وب سایت محتوا را از بالا سمت چپ به سمت راست بالا اسکن می کنند و این روند را در خطوط زیر تکرار می کنند. بخش فناوری نیویورک تایمز از الگوی اسکن F پیروی می کند قرار دادن مهم ترین محتوا در بالا بهترین کار برای جذب بازدید کنندگان است زیرا اولین چیزی است که می بینند. این طرح‌بندی برای سایت‌های متنی مانند نیویورک تایمز مناسب است.

  • فضای خالی : فضای خالی بین عناصر یک صفحه است. طراحان وب از آن برای شکستن متن، توجه به نکات خاص و ساده کردن تجربه کلی کاربر استفاده می کنند. می توانید از رنگ، بافت و حتی تصاویر به عنوان فضای خالی استفاده کنید. برخی از بهترین شیوه های طراحی وب برای استفاده از فضای خالی عبارتند از: از فضای خالی میکرو و ماکرو استفاده کنید. فضای خالی میکرو با قرار دادن فضای کافی بین کلمات و پاراگراف ها خوانایی را بهبود می بخشد. در همین حال، فضای سفید ماکرو عناصر بزرگ‌تری مانند لوگو یا سرفصل‌های وب‌سایت را احاطه می‌کند و باعث می‌شود طراحی سایت متعادل و کمتر به هم ریخته شود. فضای خالی بیش از حد باعث می شود سایت شما خالی به نظر برسد، در حالی که خیلی کم آن را به هم ریخته می کند.

بیشتر بدانید : دوره ها و اموزش های لازم برای ساخت وبسایت

  • گروه بندی : بر اساس اصل مجاورت، افراد اقلام نزدیک به یکدیگر را متعلق به یک گروه می دانند. اگر موارد به اشتباه گروه بندی شوند، بازدیدکنندگان در درک ساختار سایت شما و اینکه توجه خود را به کجا معطوف کنند مشکل خواهند داشت. برای گروه بندی کارآمد، چند نکته وجود دارد که باید در نظر داشته باشید، مانند: آن را با فضای خالی ترکیب کنید. از فضا برای گروه بندی و جداسازی عناصر با توجه به عملکرد آنها استفاده کنید.عناصر اضافی را اضافه کنید. مرزها و پس زمینه ها به عنوان نشانه های بصری، متمایز یا گروه بندی عناصر عمل می کنند. فرم سفارش در وب‌ سایت آدیداس نمونه خوبی از این است که چگونه گروه‌بندی اطلاعات مرتبط مرتب‌ سازی اطلاعات را آسان‌تر می‌کند. فرم سفارش آدیداس که مکان‌هایی را برای آدرس حمل و نقل، گزینه‌های تحویل، جزئیات تماس و اعتبارنامه‌های ورود به سیستم نشان می‌دهد.

 

  • بافت ها : بافت ها عناصر بصری شبیه یک سطح سه بعدی هستند که به طراحی شما تضاد می دهند. آنها ساختار سایت را تقویت می کنند، صفحات متن سنگین را خواناتر می کنند و لحن برند شما را مشخص می کنند.به عنوان مثال، وب‌ سایت آژانس بلک شیپ از بافت برای افزودن شخصیت و بعد به یک پس‌ زمینه جامد کسل‌ کننده استفاده می‌کند، عناصر را به هم گره می‌زند و طراحی وب‌سایت را اصلاح‌ تر می‌کند. آژانس بلک شیپ از یک فونت بزرگ برای عنوان سایت استفاده می کند که در مرکز قرار داده شده است. در اینجا چند روش طراحی وب وجود دارد که باید هنگام افزودن بافت به سایت خود در نظر بگیرید: سادگی را هدف بگیرید بافت بیش از حد می تواند بازدیدکنندگان را تحت تأثیر قرار دهد و توجه آنها را از محتوای شما منحرف کند. هدف آن را مشخص کنید. از بافت ها عمدا استفاده کنید، چه برای تقسیم بخش ها یا برجسته کردن تصاویر. متن را خوانا نگه دارید. بافت ها نباید مرکز توجه باشند یا اطلاعات مهم را تحت الشعاع قرار دهند.

  • تصاویر : تصاویر و ویدیو های با کیفیت می توانند وب سایت شما را از نظر بصری جذاب کنند و بازدیدکنندگان را درگیر خود نگه دارند. هنگامی که آنها را به سایت خود اضافه می کنید، در اینجا بهترین روش های طراحی وب سایت وجود دارد که باید در نظر بگیرید: تصویر قهرمان را به نمایش بگذارید. تصویر قهرمان که در قسمت بالای صفحه نمایش داده می‌شود، اولین تصور را از برند شما ایجاد می‌کند و به ایجاد اعتماد بین بازدیدکنندگان کمک می‌کند. وب سایت Garoa یک تصویر قهرمان از یک زن و متن "در هر فصل پوست خود را درمان کنید" در مرکز ارائه شده است. از چرخ فلک ها با دقت استفاده کنید. چرخ فلک‌ هایی که طراحی ضعیفی دارند ممکن است باعث حواس‌ پرتی شوند، دسترسی را کاهش دهند، یا حتی شبیه تبلیغات شوند و بازدیدکنندگان را وادار کند تا محتوا را مرور کنند. بنابراین، هر اسلاید را ساده و مرتبط نگه دارید و به بازدیدکنندگان اجازه دهید تا جریان خود را کنترل کنند. تصاویر و ویدیوهای واکنش گرا اضافه کنید. طراحی واکنش گرا تضمین می کند که تصاویر بدون توجه به اندازه صفحه نمایش یا دستگاه به درستی نمایش داده می شوند. علاوه بر این، مطمئن شوید که همه تصاویر را بهینه کنید تا سریعتر بارگذاری شوند. به فرمت های تصویر دقت کنید. انتخاب فرمت های تصویر صحیح می تواند به بهبود عملکرد سایت و تجربه کاربری شما کمک کند. جهت یابی یکی دیگر از جنبه های مهم این است که اطمینان حاصل شود که بازدید کنندگان می توانند به طور یکپارچه در سایت شما حرکت کنند و اطلاعات مهم را پیدا کنند.

در بخش‌های بعدی، بهترین شیوه‌های طراحی وب برای عناصر ناوبری را مورد بحث قرار خواهیم داد.

1. یک منوی بصری ایجاد کنید به عنوان عنصر ناوبری اولیه که بازدیدکنندگان با آن تعامل دارند، هدف طراحان ایجاد منوهای بصری و ساده است که تجربه کاربری روان را تضمین می کند. برخی از رویکردهای محبوب برای طراحی منوی ناوبری عبارتند از: منوی افقی این منوی پیمایش در بالای یک سایت به عنوان یک نوار افقی ظاهر می شود که صفحات وب اصلی را فهرست می کند. بیشتر وب‌ سایت‌ها از این منوی پیمایش برای نمایش بخش‌ هایی استفاده می‌کنند که بازدید کنندگان انتظار دارند پیدا کنند، مانند «درباره»، «مخاطبین»، «محصولات» و «قیمت». از طرف دیگر، می‌توانید دسته‌های خاصی را فهرست کنید تا محتوای مهم را برجسته کنید

بیشتر بدانید : هاست چیست؟

وب سایت Wozber از منوی افقی برای فهرست کردن محصولات و خدمات خود استفاده می کند. منوی نوار کناری عمودیاین نوع پیمایش منو دارای یک نوار کناری حاوی لیستی از پیوندها به صفحات خاص است. به عنوان مثال، رستوران Arbor از منوی نوار کناری عمودی قابل پیمایش با اطلاعات مربوط به رستوران، منوها ، رویدادها و گزینه‌های رزرو استفاده می‌کند. وب سایت رستوران آربور از منوی عمودی نوار کناری استفاده می کند. منوی کشویی همه صفحات موجود را پس از کلیک کردن یا نگه داشتن ماوس روی آن توسط کاربران لیست می کند. معمولاً توسط خرده‌ فروشان آنلاین استفاده می‌شود، این نوع منو برای وب‌ سایت‌هایی با صفحات زیاد مناسب است، زیرا در عین حال دسترسی آسان را کاهش می‌دهد.

بیایید وب سایت H&M را به عنوان مثال در نظر بگیریم. از آنجایی که دسته بندی لباس های مختلفی را ارائه می دهد، از یک نوار ناوبری سطح بالا برای نمایش موارد عمومی تر استفاده می کند. هنگامی که بازدیدکنندگان روی بخش‌های خاصی کلیک می‌کنند یا نشان می‌دهند، یک منوی کشویی حاوی فهرستی از دسته‌های خاص‌تر ظاهر می‌شود. منوی کشویی H&M که جزئیات مربوط به دسته بچه ها را نشان می دهد.

منوی همبرگر ، این نوع منو به صورت یک نماد سه خطی ظاهر می شود. هنگامی که بازدیدکنندگان روی آن کلیک می کنند، یک منوی کشویی یا نوار کناری نمایش داده می شود تا پیوندها را نشان دهد. منوی همبرگر یک گزینه عالی برای سایت های موبایل است زیرا از فضای صفحه نمایش کمتری استفاده می کند. علاوه بر این، نماد به طور گسترده شناخته شده آن یک رابط بصری ایجاد می کند. Google Maps یک برنامه محبوب است که از این نوع منوی ناوبری استفاده می کند. منوی همبرگر در Google Maps

2. CTA ها و دکمه ها را به صورت استراتژیک قرار دهید عملکرد اصلی یک فراخوان برای اقدام (CTA) این است که بازدید کنندگان را به انجام اقدامات و صرف زمان بیشتری در وب سایت شما سوق دهد. خواه یک متن، تصویر یا دکمه باشد، باید آن را در جایی قرار دهید که به راحتی برای بازدیدکنندگان قابل مشاهده باشد. نکته تخصصی برای ایجاد یک CTA متقاعد کننده، از کلمات ساده، قابل درک و کاربردی استفاده کنید، مانند «شروع به کار»، «بیشتر بدانید» و «افزودن به سبد خرید».

با انتخاب رنگ متضاد و استفاده از آن برای سایر عناصر قابل کلیک، CTA خود را از بقیه مطالب متمایز کنید.در نهایت، از فضای خالی برای هدایت چشم بازدیدکنندگان استفاده کنید و CTA را به صورت استراتژیک برای جلب توجه قرار دهید. علاوه بر این، در نظر بگیرید که چقدر تلاش می شود تا روی دکمه CTA کلیک کنید، به خصوص در دستگاه های تلفن همراه. مقایسه قرارگیری خوب و بد یک دکمه CTA : وب سایت نتفلیکس نمونه خوبی از بهترین شیوه های طراحی وب است. به عنوان مثال، دکمه‌های «شروع به کار» و «ورود به سیستم» از کنتراست رنگ، مقیاس و فضای خالی برای جلب توجه بازدیدکنندگان استفاده می‌کنند. صفحه فرود نتفلیکس. نامحدود فیلم، برنامه های تلویزیونی، و بیشتر.

3. یک پاورقی اضافه کنید : اغلب، بازدیدکنندگان به پایین صفحه پیمایش می کنند و انتظار دارند اطلاعاتی مانند جزئیات تماس، مشخصات شرکت، پیوندهای رسانه های اجتماعی و محصولات یا خدمات اضافی ارائه شده را بیابند. عناصری که باید در پاورقی بگنجانید به اهداف سایت شما بستگی دارد، اما در مجموع، برای شفاف و موثر نگه داشتن آن، بهترین شیوه های طراحی وب را دنبال کنید: از زبان واضح استفاده کنید. از عبارات مبهم اجتناب کنید تا بازدید کنندگان بدانند قبل از کلیک بر روی یک پیوند چه انتظاری دارند. محتوا را به دسته ها تقسیم کنید.

بیشتر بدانید : تفاوت هاست و دومین در چیست؟

صفحاتی را که می خواهید اضافه کنید تعریف کنید و آنها را گروه بندی کنید تا مکان یابی محتوا آسان تر شود. طراحی آن را ساده و سازگار نگه دارید. اطمینان حاصل کنید که خوانا است و برندسازی ثابت را حفظ کنید. لینک های خراب را بررسی کنید. اطمینان حاصل کنید که همه پیوندها بازدیدکنندگان را به محتوای مناسب هدایت می کنند. وب سایت BrainBox AI یک نمونه عالی از یک پاورقی واضح و موثر دارد. با طراحی مینیمالیستی، پاورقی آن به محتوایی که در منوی اصلی موجود نیست، مانند صفحات مشاغل، شرکا و مقالات، پیوند می‌دهد. علاوه بر پیوندهای ناوبری، بازدیدکنندگان را نیز دعوت می کند تا در خبرنامه خود ثبت نام کنند. بخش پاورقی BrainBox AI فرم ثبت نام در خبرنامه، منوی پیمایش عمودی و پیوندهای رسانه های اجتماعی را نشان می دهد.کد نویسی هنگامی که یک طراحی خوب ساختار یافته و از نظر بصری دلپذیر دارید، گام بعدی این است که مطمئن شوید سایت شما در موتورهای جستجو قابل کشف است، بازدید آن ایمن است و به خوبی اجرا می شود.

در بخش‌های بعدی، چندین استاندارد کد نویسی را پوشش خواهیم داد که به شما در انجام این کار کمک می‌کند، از جمله SEO، رویکرد اول موبایل، امنیت سایت و عملکرد.

  • 1. سئو را تقویت کنید: بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO) در هر استراتژی بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است. این به بهبود رتبه سایت شما در نتایج موتورهای جستجو، جذب بازدیدکنندگان بیشتر و افزایش تبدیل کمک می کند. شما می توانید سئوی سایت خود را با رعایت نکات آزمایش شده و آزمایش شده سئو وردپرس افزایش دهید. به خاطر داشته باشید که بیشتر توصیه‌ها برای سایت‌های غیر وردپرس نیز قابل اجرا هستند، مانند : توضیحات متا با کیفیت بنویسید. یک توضیح جذاب، بازدیدکنندگان را تشویق می کند تا روی آن کلیک کنند و ترافیک ارگانیک بیشتری را به سایت شما بیاورند. متن های جایگزین را اضافه کنید توصیف تصاویرتان با متن جایگزین، دسترسی افرادی را که از صفحه‌خوان‌ها استفاده می‌کنند، بهبود می‌بخشد و به موتورهای جستجو مانند Google کمک می‌کند محتوای شما را درک کنند.ساختار URL را بهینه کنید. برای کمک به موتورهای جستجو در یافتن و درک بهتر محتوای سایت شما، کلمه کلیدی تمرکز را در URL خود قرار دهید. علاوه بر این، اجرای استانداردهای کدنویسی زیر سئوی سایت شما را نیز بهبود می بخشد.

 

  • 2. از یک رویکرد موبایل اول استفاده کنید : 50 درصد از ترافیک ارگانیک از دستگاه های تلفن همراه می آید، بنابراین مطمئن شوید که سایت شما برای موبایل مناسب است. با رویکرد اول موبایل، طراحان سایت موبایل را قبل از رفتن به نسخه دسکتاپ ایجاد می کنند. در حالی که یکپارچه سازی یک طراحی واکنش گرا گزینه خوبی است، استفاده از این رویکرد به شما مزیتی می دهد. شروع با تلفن همراه و رفتن به صفحه نمایش های بزرگتر بسیار ساده تر خواهد بود، زیرا نیازی به حذف عناصر یا بازسازی کل طرح برای جا دادن صفحه نمایش های کوچکتر نخواهد بود. در اینجا چندین بهترین روش طراحی وب برای طراحی یک وب سایت سازگار با موبایل آورده شده است: اول محتوا را قرار دهید قبل از افزودن عناصر دیگر، محتوای مهم را اولویت بندی کنید تا بازدیدکنندگان بتوانند به راحتی آنچه را که به دنبال آن هستند پیدا کنند. ناوبری را بصری کنید. از یک منوی بصری مانند دکمه همبرگر استفاده کنید زیرا بازدیدکنندگان به طور کلی با آن آشنا هستند و فضای زیادی را اشغال نمی کند. همچنین، یک نوار جستجو اضافه کنید تا یافتن مطالب دیگر آسان شود. پاپ آپ های مخرب را کاهش دهید. در تلفن همراه، بازدیدکنندگان ممکن است به طور تصادفی روی یک پنجره بازشو کلیک کنند و در هنگام تلاش برای بستن آن، تجربه کاربری ناخوشایندی ایجاد کند. سایت خود را تست کنید برای بررسی اینکه آیا سایت شما برای موبایل مناسب است یا خیر، از تست دوستدار موبایل گوگل یا ابزارهای دیگر استفاده کنید.وب سایت پاسخگوی تلفن همراه HubSpot یک نمونه عالی از این رویکرد است، با متنی آسان برای خواندن، منوی همبرگر، و نوار جستجو برای اطمینان از ناوبری روان.

بیشتر بدانید : استفاده از هاست یا سرور ؟

  • 3. سایت را ایمن نگه دارید : ایمن سازی وب سایت شما برای ایجاد اعتبار و جلوگیری از ضررهای مالی و داده ها ضروری است. حتی اگر از یک پلت فرم امن مانند وردپرس استفاده می کنید، اجرای اقدامات امنیتی اضافی وب سایت به جلوگیری از تهدیدات سایبری کمک می کند. گواهی SSL دریافت کنید. با گواهی SSL، انتقال داده ها بین سایت و بازدیدکنندگان آن رمزگذاری می شود تا از دسترسی کاربران غیرمجاز جلوگیری شود. این به محافظت از داده‌های بازدیدکنندگان کمک می‌کند، به‌ ویژه اگر سایت شما از آن‌ها بخواهد اطلاعات حساسی را ارسال کنند. از اعتبار ورود خود محافظت کنید. رمزهای عبور قوی ایجاد کنید و مرتباً آنها را به روز کنید. با استفاده از مدیریت رمز عبور مانند Password و فعال کردن احراز هویت دو مرحله ای، اعتبار خود را ایمن نگه دارید. نرم افزار ضد بدافزار نصب کنید. به طور منظم کل سایت خود را برای بدافزار اسکن کنید.یک میزبان وب امن انتخاب کنید. انتخاب یک پلتفرم میزبانی قابل اعتماد مانند هاستینگر، امنیت سایت شما را با گواهینامه های رایگان SSL و ویژگی های امنیتی سرور تقویت می کند.

 

  • 4. بهینه سازی عملکرد سایت : اگر فرآیند بارگذاری بیش از 3 ثانیه طول بکشد، 40 درصد از بازدیدکنندگان سایت را ترک خواهند کرد. از این رو، بهینه سازی عملکرد سایت شما باید در اولویت باشد. برای شروع، سرعت سایت خود را با ابزارهایی مانند GTmetrix بررسی کنید تا مشکلات را شناسایی کرده و پیشنهاداتی برای رفع آنها دریافت کنید. وب سایت شما چقدر سریع بارگذاری می شود؟ با GTmetrix آشنا شوید. همچنین هنگام بهینه سازی وب سایت به این نکات توجه کنید: فعال کردن کش مرورگر ، کش کردن محتوا را در حافظه محلی ذخیره می کند، بنابراین مرورگرها نیازی به بازیابی فایل های سایت شما از سرور ندارند و سرعت بارگذاری را بهبود می بخشد. کد خود را کوچک کنید کاراکترها و خطوط غیر ضروری را از فایل های HTML، CSS و جاوا اسکریپت خود حذف کنید. یک شبکه تحویل محتوا (CDN) راه اندازی کنید. انتخاب یک برنامه میزبانی وب با CDN یک راه مناسب برای بهبود سرعت سایت است، زیرا محتوای ثابت را از نزدیکترین سرور به بازدیدکنندگان سایت ارائه می دهد.

 

  • 5. طراحی برای دسترسی : دسترسی به وب یکی دیگر از جنبه های مهم طراحی وب است که به افراد دارای معلولیت کمک می کند تا به راحتی به محتوای شما دسترسی داشته باشند. هنگام طراحی برای دسترسی به وب، از استانداردهای دسترسی W3C مانند اضافه کردن متن های جایگزین و توجه به کنتراست رنگ سایت خود پیروی کنید. برای پیمایش بهتر، پیوندهای قابل دسترسی با صفحه کلید ایجاد کنید. در نهایت، از ابزارهای تست تایید شده توسط Web Accessibility Initiative استفاده کنید تا بررسی کنید که آیا وب سایت شما با استانداردهای دسترسی W3C مطابقت دارد یا خیر. پیاده‌ سازی ویژگی‌های دسترس‌ پذیری تجربه کاربر را بهبود می‌بخشد، ترافیک ارگانیک بیشتری را به ارمغان می‌ آورد و سئوی سایت شما را افزایش می‌دهد. نکته تخصصی در آخرین مرحله از فرآیند طراحی وب سایت خود، خوب است که طراحی وب خود را ارزیابی کنید. در نظر بگیرید که آیا هدف خود را برآورده می کند و آیا بازدیدکنندگان می توانند به راحتی محتوا را اسکن و پیمایش کنند. برای انجام این کار، می توانید از یک نقشه حرارتی آنلاین مانند نقشه حرارتی هوش مصنوعی Zyro یا یک ابزار تست قابلیت استفاده سریع مانند Maze استفاده کنید.نتیجه طراحی وب سایت مستلزم آزمون و خطای زیادی است.

با این حال، دانستن بهترین روش‌های طراحی وب به شما یک پایه محکم در هنگام تصمیم‌گیری در مورد طراحی می‌دهد. در این مقاله، تمام آنچه را که باید در مورد طراحی یک وب سایت جذاب بر اساس استانداردهای طراحی وب و اصول UI/UX بدانید، پوشش داده ایم. به خاطر داشته باشید که هیچ راه درستی برای طراحی یک وب سایت وجود ندارد – چیزی که برای یک سایت مناسب است ممکن است برای سایت دیگر کارایی نداشته باشد. جنبه کلیدی که باید به خاطر بسپارید اولویت بندی ثبات، دسترسی و تجربه کاربر است. امیدواریم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.

بررسی تفاوت بین دوره های آموزش لینوکس LPIC ، Linux+ ، RHCE و ...

وقتی صحبت از آموزش لینوکس می شود ، یکی از سوالاتی که ذهن خیلی از افراد را به خودش مشغول می کند این است که با کدام دوره آموزشی باید یادگیری لینوکس را شروع کنیم؟ نکته اینجاست که با توجه به اینکه سیستم عامل لینوکس یک شرکت پشتیبان مشخص نداشته و در قالب پروژه متن باز ارائه می شود ، عملا نمی توان یک دوره لینوکس را به عنوان دوره قطعی و تضمینی برای یادگیری لینوکس معرفی کرد. از این جهت شرکت ها ، سازمان های مردم نهاد و ... اقدام به طراحی و تدوین دوره های متنوعی در حوزه آموزش لینوکس کرده اند که امروز می خواهیم مهمترین آنها را با هم مرور کنیم تا شما تفاوت بین انواع دوره های لینوکس را متوجه شوید.

دوره آموزشی لینوکس پلاس یا CompTIA Linux+

حتما شرکت کامپتیا را می شناسید. این شرکت بصورت تخصصی بر روی آموزشهای پایه حوزه فناوری اطلاعات فعالیت می کند. دوره های آموزشی مثل : دوره آموزش نتورک پلاس ( CompTIA Network+ ) ، دوره آموزشی سکیوریتی پلاس ( CompTIA Security+ ) ، دوره آموزشی A+ و چند پلاس دیگر از جمله معروف ترین دوره های آموزشی شرکت کامپیتیا با محوریت آموزش شبکه ، آموزش امنیت و کامپیوتر هستند.

 

دوره آموزشی لینوکس پلاس از جمله دوره هایی است که شرکت کامپتیا برای ورود به دنیای اوپن سورس و لینوکس طراحی و تدوین کرده است. این دوره هم مثل سایر دوره های شرکت کامپتیا در اصطلاح Vendor Less است و وابسته به هیچ توزیع خاصی از لینوکس نیست و این یک مزیت برای دوره لینوکس پلاس به حساب می آید.

اما بد نیست بدانید که لینوکس پلاس خودش تحت لیسانس انیستیتو لینوکس کانادا یا LPI طراحی و تدوین شده است و بسیاری از سرفصل های آن با دوره های LPI شباهت کامل دارد.

لینوکس پلاس دوره چندان محبوبی نیست و از این بابت که مسیر راهی برای ادامه این دوره طراحی نشده است و شما بعد از گذراندن دوره لینوکس پلاس نمی دانید که برای یادگیری تخصصی تر لینوکس وارد چه دوره ای بشوید ، باعث محبوبیت کمتر این دوره لینوکس نسبت به سایر دوره های آموزشی لینوکس شده است و به همین دلیل است که کمتر جایی در دنیا دوره آموزشی لینوکس پلاس برگزار می کند. دوره آموزشی لینوکس پلاس چیزی معادل دوره آموزشی LPIC 1 موسسه LPI کانادا است.برای مطالعه بیشتر و آشنایی بیشتر با در مباحث و مفاهیم به آموزش لینوس و منبع مقاله در این لینک مراجعه کنید.

کاملترین معرفی انواع شبکه های کامپیوتری و 4 دسته بندی شبکه

تفاوت شبکه های LAN ، WAN ، MAN ، PAN و ... در چیست؟ انواع شبکه از لحاظ اندازه به چه دسته بندی هایی تقسیم می شوند؟ این سوالی است که ممکن است برای خیلی از افرادیکه تازه وارد دنیای شبکه و فناوری اطلاعات می شوند ، پیش بیاید. سوال مهمتر این است که چند نوع شبکه داریم؟ قبل از اینکه به سراغ انواع شبکه های کامپیوتری از لحاظ ابعاد برویم بد نیست بدانید که ما شبکه های کامپیوتری را بر اساس چه فاکتورهایی طبقه بندی می کنیم .

انواع شبکه های کامپیوتری از لحاظ نوع ارتباط

از نظر نوع ارتباط ما می توانیم انواع شبکه های کامپیوتری را به سه نوع ارتباط دسته بندی کنیم ، شبکه های بیسیم یا وایرلس که با استفاده از امواج رادیویی ارتباط برقرار می کنند. شبکه های کابلی که با استفاده از کابل هایی از جنس فلز ( مس یا آلومینیوم ) با همدیگر ارتباط برقرار می کنند و در نهایت شبکه هایی از جنس فیبر نوری که با استفاده از فیبرهای نوری از جنس شیشه و با امواج نور با هم ارتباط برقرار می کنند ، تقسیم بندی کنیم.

انواع شبکه های کامپیوتری از لحاظ توپولوژی اتصال

کامپیوترها به روشهای مختلفی به هم متصل می شوند که در اصطلاح شبکه ای به آن توپولوژی گفته می شود. شبکه ها از لحاظ توپولوژی هم با هم متفاوت هستند و انواع توپولوژی های شبکه برای اتصال کامپیوترها به هم وجود دارد. از جمله مهمترین انواع توپولوژی های شبکه می توانیم به توپولوژی خطی یا باس ، توپولوژی ستاره ای یا استار ، توپولوژی حلقوی یا رینگ ، توپولوژی توری یا مش و توپولوژی های شبکه ترکیبی اشاره کنیم که خودشان یک طبقه بندی مجزا از انواع شبکه می باشند.

انواع شبکه های کامپیوتری از لحاظ تکنولوژی های انتقال داده

اما یکی دیگر از انواع شبکه های کامپیوتری مرتبط به روش انتقال داده است. این نوع از شبکه های کامپیوتری کمی تخصصی تر بحث انواع شبکه را دنبال می کنند. در این طبقه بندی ما شبکه ها را به دسته بندی های مثل شبکه های پخش فراگیر یا برودکست ( Broadcast ) که چیزی شبیه به شبکه های تلوزیونی قدیمی آنالوگ هستند و شبکه های نقطه به نقطه یا Point To Point و نوع دیگری از طبقه بندی که در مقوله این مقاله نیست طبقه بندی می کنیم.

انواع شبکه های کامپیوتری از نظر ابعاد و اندازه ( جغرافیایی )

مرسوم ترین نوع طبقه بندی انواع شبکه های کامپیوتری که در دوره آموزش نتورک پلاس (Network+) نیز به خوبی به آن پرداخته می شود ، انواع شبکه از لحاظ اندازه و ابعاد هستند. از کوچکترین اندازه های شبکه گرفته که از لحاظ فنی همان شبکه بلوتوث موبایل و ماوس و کیبورد شما است تا شبکه هایی در ابعاد یک کشور و حتی زمین ، در این دسته بندی قرار می گیرند. برای طبقه بندی شبکه های کامپیوتری از لحاظ اندازه ، ما سه دسته بندی کلی داریم که تقریبا از همه معروف تر هستند :

  1. شبکه محلی یا شبکه لن (LAN) که مخفف Local Area Network است
  2. شبکه شهری یا شبکه من (MAN ) که مخفف Metropolitan Area Network است
  3. شبکه گسترده یا شبکه ون (WAN ) که مخفف Wide Area Network است

البته طبقه بندی های دیگری از لحاظ اندازه های شبکه نیز وجود دارد که بعد از تعریف این شبکه ها ، گذری به آنها نیز خواهیم داشت.

برای مطالعه بیشتر و آشنایی بیشتر با در مباحث و مفاهیم آموزش شبکه به منبع مقاله در این لینک مراجعه کنید.

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد